فلسفه
سیدعبداله امینی؛ مجید ضیایی قهنویه؛ رضا رضازاده
دوره 13، شماره 24 ، فروردین 1400، ، صفحه 66-81
چکیده
یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری اصطلاح «اعیان ثابته» است و از طرفی دیگر یکی از مهمترین مباحث فلسفه نیز اصطلاح «ماهیت» است. عدهای از عرفاء و حکماء اعیان ثابته و ماهیت را یک اصطلاح و مترادف میدانند و بسیاری از آنان نیز این دو اصطلاح را مباین یکدیگر تلقی میکنند زیرا با توجه به اینکه عارف اعیان ثابته را امری ثبوتی میداند ...
بیشتر
یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری اصطلاح «اعیان ثابته» است و از طرفی دیگر یکی از مهمترین مباحث فلسفه نیز اصطلاح «ماهیت» است. عدهای از عرفاء و حکماء اعیان ثابته و ماهیت را یک اصطلاح و مترادف میدانند و بسیاری از آنان نیز این دو اصطلاح را مباین یکدیگر تلقی میکنند زیرا با توجه به اینکه عارف اعیان ثابته را امری ثبوتی میداند و ثبوت همان وجود است لذا شبهاتی را به وجود آورده و بحثهای زیادی به دنبال داشته است، تا آنجا که عدهای حتی اعتقاد پیدا کرده اند که اگر «اعیان ثابته» همان ماهیت باشد پس عرفاء اصالت ماهیتی هستند. در این مقاله قصد داریم به پارهای از ویژگیهای «اعیان ثابته» و تطبیق آنها بر ماهیات و بیان بعضی از شبهات موثر، این همانی اعیان ثابته با ماهیت را روشن کرده و معنای ثبوت در اعیان ثابته را تبیین و نیز روشن کنیم که آیا این ثبوت امری عدمی است، یا وجودی؟ و در صورت عدمی بودن چگونه امری عدمی منشأ آثار وجودی میگردد؟ و اگر وجودی است چگونه با اعتقاد به عدمی بودن آن سازگاری دارد؟ و آیا عرفاء مانند متکلمین معتزله اعتقاد به واسطه بین وجود و عدم دارند؟